زلال حکمت
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان زلال حکمت و آدرس zolalehekmat.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





چت باکس


بهارآمد و بر از شراب ساغر كن

گداي ميكده ام ؛ طينتم مخمر كن

بيار باده وحدت ، بده شراب طهور

ز بوي مي دل غمديده را معطر كن

براي ديدن روي نديدني نگار

تمام هستي من را خراب، يكسر كن

به شوق ديدن رويش كه رشك خورشيد است

هزار آينه در آينه مكرر كن

مرا به منزل دلبر نمي رساند دل

بيا براي دل خويش فكر ديگر كن

***

غدير عشق رسيد و بهار رونق يافت

دلا بيا و گدايي آل حيدر كن

***

بيا و ديده ظلمت گرفته ما را

به نور چهره صاحب زمان منور كن

.............................

سروده ي : محمد حسين تقوايي


 

[ سه شنبه 29 اسفند 1391 ] [ 10:19 ] [ محمدحسین تقوایی ]

جز راه بلا رهي نبيمود، علي(ع)

بي فاطمه لحظه اي نياسود، علي(ع)

آن نيمه شب كه جسم زهرا(س) بردند

تشييع جنازه علي(ع) بود، علي(ع)

.............................

سروده ي : محمد حسين تقوايي

[ چهار شنبه 23 اسفند 1391 ] [ 19:45 ] [ محمدحسین تقوایی ]

 فرعون مرا مسلمان کرد!

هنگامی که فرانسوا میتران در سال ۱۹۸۱میلادی زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت، از مصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده ی فرعون برای برخی آزمایش‌ها و تحقیقات به فرانسه منتقل شود.

هنگامی که هواپیمای حامل بزرگترین طاغوت تاریخ در فرانسه به زمین نشست، بسیاری از مسئولین کشور فرانسه و از جمله رئیس دولت و وزرایش در فرودگاه حاضر شده و از جسد طاغوت استقبال کردند..

بقيه در (ادامه مطلب)



برچسب‌ها: موریس بوکای,
ادامه مطلب
[ 18 اسفند 1391 ] [ 23:39 ] [ ]

دلم در دام تو افتاد ؛ ارباب

شدم از بند غم آزاد ؛ ارباب

تمام هستي ام شش گوشه ي توست

ضريح نو مبارك باد ؛ ارباب

.................................

سروده ي : محمد حسين تقوايي

 

                              


 

[ چهار شنبه 16 اسفند 1391 ] [ 18:48 ] [ محمدحسین تقوایی ]

پنجره فولاد رضا برات کربلا میده

  هر کی میره کرببلا از حرم رضا میره

[ جمعه 11 اسفند 1391 ] [ 11:5 ] [ محمدحسین تقوایی ]

...ساقی امشب اهل بیتی گشته ام

(دعبلی) هستم، (کمیتی) گشته ام :

ای گل زیبای باغ اهل بیت

چشم تو چشم و چراغ اهل بیت

سوره قدری و نازل گشته ای

ساقی میخانه دل گشته ای...

بقيه در (ادامه مطلب)

 


ادامه مطلب
[ جمعه 11 اسفند 1391 ] [ 9:28 ] [ محمدحسین تقوایی ]

آشنایی با نامه ی چهل و سوم نهج البلاغه

...........................................

بدون هیچ مقدمه ای ؛ بهترین معرف نامه ی 43 نهج البلاغه، ارائه ی اصل این نامه ی کوتاه اما پر مفهوم است:

(نامه به مصقلة بن هیبره شیبانی؛فرماندار اردشیر خره "فیروزآباد فارس"که در سال 38 هجری نوشته شده است)

گزارشی از تو به من دادند که اگر چنان کرده باشی؛ خدای خود را به خشم آورده و امام خویش را نافرمانی کرده ای! خبر رسید که تو غنیمت مسلمانان را که نیزه ها و اسب هایشان گرد آورده و با ریختن خون هایشان به دست آمده است ، به گروهی از اعراب که خویشاوندان تو هستند و تو را برگزیده اند، می بخشی!

 

قسم     به خدایی که دانه را شکافت و همه چیز را پدید آورد؛ اگر این گزارش درست باشد، در نزد من خوار شده و منزلت تو سبک گردیده است! پس حق پروردگارت را سبک مشمار و دنیای خود را با نابودی دینت آباد مکن که زیان کارترین انسان خواهی بود.آگاه باش! حق مسلمانانی که نزد من یا پیش تو هستند، در تقسیم بیت المال مساوی است. همه باید به نزد من بیایند و سهم خود را از من بگیرند.


[ دو شنبه 7 اسفند 1391 ] [ 14:52 ] [ محمدحسین تقوایی ]

 

ای کعبه ی دلربای دل ها ؛ مشهد

ای از تو رهی به عرش اعلا ؛ مشهد

از عشق تو یا ضامن آهو، هر روز

با پای دل از فسا روم تا مشهد

......................

امروز دلم هوای عاشورا داشت

مجنون صفتی دگر سر لیلا داشت

مهمان عطش بود دلم بر لب شط

امید به دست خسته ی سقا داشت

........................

خنجر چو به حنجر تو کاری می شد

عالم همه غرق بی قراری می شد

خونی که ز رگ های تو بیرون می رفت

در رگ رگ زینب تو جاری می شد

........................

امروز که خسته تر ز پیشم یا رب

 بنما نظری بر دل ریشم یا رب

در آتش قهر خود مسوزانم، چون

من سوخته ی گناه خویشم یا رب

.........................

افتاده ام از پای خدایا دریاب

این خسته ی افتاده به دریا دریاب

لطفی؛ مددی ؛ ضامن آهو؛ آقا!

آهوی رمیده ی دلم را دریاب

........................

سروده ی : محمد حسین تقوایی

[ جمعه 4 اسفند 1391 ] [ 21:44 ] [ محمدحسین تقوایی ]

 

من علی ام که جهان خاک کف پای من است

سینه ی اهل ولا واله و شیدای من است

سبب هستی دنیایم و راز خلقت

آفرینش همه یک جلوه ز سیمای من است

کعبه پر نور شد از چهره ی خورشیدی من

زین سبب مست من و چهره ی زیبای من است

نام من زینت عرش و ملکوت و هستی

عقل جبریل امین مرحله پیمای من است

انبیا تا به ابد ریزه خور خوان من اند

عالمی عبد من و محو تماشای من است

بهر دیدار من آدم ز جنان دست کشید!

آدم از روز ازل مست تولای من است

کشتی نوح به یک غمزه ی من یافت قرار

ید بیضای کلیم از ید بیضای من است

حسن یوسف که چنین شهره ی آفاق شده

پرتو کوچکی از روی دل آرا ی من است

من علی ام که محمد سر و چشمم بوسید

دامن پاک نبی منزل و مأوای من است

بنگر منزلتم ؛ بهر شکست بت ها

به روی دوش نبی –فخر خدا- پای من است

افتخارم بود این بس که ز لطف محبوب

فاطمه- کوثر حق – همسر والای من است

فاش گویم به همه دل شدگان عشقم :

هر چه دارم همه از نعمت زهرای من است

...........................

سروده ی : محمد حسین تقوایی

[ سه شنبه 1 اسفند 1391 ] [ 21:5 ] [ محمدحسین تقوایی ]

 

با طعنه به صورتگر چین ؛ گفت خدا :

              (یک چشمه ز کار من ببین!) ؛ گفت خدا

نقاشی چشم تو چو پایان آمد

بر جلوه ی خویش ، آفرین گفت خدا !

.........................

در آب زلال ، عکس روی ماه است

چشمان تو این گونه مرا همراه است

در وادی اضطراب و سرگردانی

چشمت به خدا (الا بذکرالله ...) است

..........................

چشمم شده تا مخاطب چشمانت

دل شعله ور است در تب چشمانت

این سینه ی پر تلاطم ، آرام شود

یک روز در آغوش شب چشمانت

.........................

سروده ی : محمد حسین تقوایی

[ یک شنبه 29 بهمن 1391 ] [ 21:18 ] [ محمدحسین تقوایی ]

 

آشنایی با خطبه ی 193 نهج البلاغه(خطبه ی متقین)

 

همام بن شریح؛ از شیعیان امیرالمؤمنین(ع) و از یاران پرهیزگار حضرتش بود.روزی به امام(ع) گفت: " یا امیرالمؤمنین! اهل تقوا را برای من آنچنان وصف کن که گویا آنان را می نگرم ".امام(ع) درنگی کرد و فرمود: "ای همام از خدا بترس  و نیکوکار باش؛ که خدا با پرهیزگاران و نیکوکاران است".اما این پاسخ امام(ع) روح حقیقت طلب همام را قانع نکرد و بر خواسته ی خویش اصرار ورزید.حاصل این اصرار همام؛ خطابه ای پر معنا، ژرف و زیبا شد که در نهج البلاغه ی شریف، صد و نود و سومین خطبه و معروف به (خطبه ی همام) یا (خطبه ی متقین ) می باشد.

امام (ع) در این خطبه پس از حمد و ثنای خداوند؛ در جملاتی وزین؛ کوتاه و پر مفهوم به ذکر بیش از 110 ویژگی از اوصاف اهل تقوا می پردازند.

در پایان این خطبه ، همام ناله ای زد و جان به جان آفرین تسلیم کرد!

حالات اهل تقوا در شب و روز، نگاه آنها به بهشت و جهنم، علم و حلم اهل تقوا، بصیرتشان در دین، طرز برخوردشان با گروه های مختلف مردم، آرزوهای پرهیزگاران، سیره ی فردی و اجتماعی آنان و...از ویژگی های مهم متقین است که امام (ع) در این خطبه به تبیین آنها می پردازند.

[ جمعه 27 بهمن 1391 ] [ 11:10 ] [ محمدحسین تقوایی ]

آسیب شناسی حکومت و حاکمان دینی از دیدگاه امام علی (ع)

                                         

اشاره

دوران چهار سال و نه ماهه ی خلافت ظاهری امام علی(ع) با تمام مشکلات و بحران هایی که گروه های مختلف برای حضرتش به وجود آوردند؛ تجسم عینی و کامل حکومت عدل الهی بود که نظیر آن را جز در حکومت اسلامی پیامبر اکرم(ص) در مدینه و نیز در حکومت اسلامی حضرت ولی عصر(عج) ندیده ایم و نخواهیم دید.

اهتمام ویژه ی امام (ع) به سلامت حکومت و حاکمان دینی در جهت اجرای آموزه های حکومتی اسلام را می توان در جای جای نهج البلاغه به ویژه نامه هایی که حضرت به مدیران حکومت اسلامی خویش نگاشته اند،دریافت.

در این میان نامه 53 (عهد نامه ی مالک اشتر) به عنوان جامع ترین دستورالعمل مدیریت اسلامی جایگاهی ممتاز دارد.

این نوشتار اشاره ای است اجمالی به آسیب شناسی حکومت و حاکمان دینی از منظر امیر المؤمنین(ع) که با محوریت نامه 53 و استفاده از سایر سخنان امیر بیان(ع) به این مهم می پردازد.

.............................

بقيه در (ادامه مطلب)

 


ادامه مطلب
[ یک شنبه 22 بهمن 1391 ] [ 14:3 ] [ محمدحسین تقوایی ]

اصحاب عشق

...........................

                     

امام (ع) بیعت را از او برداشت تا برای رهایی فرزند اسیرش بکوشد؛ اما او عاشقانه گفت :

" زنده زنده خوراک درندگان شوم، اگر از تو جدا گردم و در این بی کسی تنها گذارمت. "

سلام خدا بر :

بشیر بن عمر حضرمی

 


[ شنبه 21 بهمن 1391 ] [ 14:12 ] [ محمدحسین تقوایی ]

 

بحثی پیرامون وقف و ابتدا در آیه سوم سوره ی مبارکه ی ممتحنه
....................................................
اشاره
قرآن مجید؛کلام وحی است و به جهت انتساب آن به ذات مقدس پروردگار دارای شأنی والا و جایگاهی برتر در میان تمام سخنان است. (تلاوت قرآن) به عنوان یکی از راه های به کمال رسیدن انسان در کلام حضرات معصومین(ع) مورد تأکید قرار گرفته است.به جهت این شأن والا و منزلت خاص قرآن مجید؛ دانشمندان بزرگ اسلامی با بهره گیری از آموزه های اهل بیت(ع)،آدابی را برای تلاوت قرآن بیان کرده اند که رعایت این آداب نیز در هنگام تلاوت، برای انسان کمال آفرین است.بخشی از این آداب در ظاهر تلاوت و بخشی نیز مربوط به آداب باطنی تلاوت قرآن می باشد.
از جمله آداب ظاهری تلاوت؛ رعایت قواعد (وقف و ابتدا) در قرائت قرآن است.رعایت این قواعد درتلاوت قرآن باعث می شود که قاری هر عبارتی را که تلاوت می کند؛ (معنادار) بوده و معنای حاصل از آن (مقصود خدا) باشد و بدین ترتیب معنای کلام وحی آن گونه که شایسته است از قاری به مستمع انتقال یابد.کتاب های بسیاری پیرامون وقف و ابتدا از دیر باز نگاشته شده است.سیوطی در الاتقان فصلی را تحت عنوان (در شناخت وقف و ابتدا) به این موضوع اختصاص داده و از عبدالله بن عمر روایت می کند که در زمان نزول قرآن ؛ پیامبر مواضع وقف و ابتدا را به اصحاب می آموختند(ر.ک: الاتقان فی علوم القرآن ؛ جلال الدین عبد الرحمن سیوطی؛ ترجمه ی : سید مهدی حائری قزوینی؛انتشارات امیر کبیر ؛ ج1 ؛ص 273). قاری مشهور مصری ؛ استاد شیخ محمود خلیل الحصری نیز در علم وقف و ابتدا کتابی را با نام (معالم الاهتداء الی معرفة الوقف و الابتداء) تألیف کرده که با ترجمه ی سید هادی خسروشاهی توسط انتشارات اسوه چاپ و منتشر شده است.کتاب (قواعد وقف و ابتدا در قرائت قرآن کریم ) نوشته ی دکتر محمد کاظم شاکر؛اولین و جامع ترین کتاب در این موضوع به زبان فارسی می باشد.در این مجال به نکته ای مهم در وقف و ابتداء آیه سوم سوره ی ممتحنه می پردازیم.
......................................
لن تنفعکم ارحامکم ولا اولادکم یوم القیامة یفصل بینکم والله بما تعملون بصیر
(روز قیامت نه خویشان شما و نه فرزندانتان هرگز به شما سود نمی رسانند.خدا میانتان فیصله می دهد و خدا به آنچه انجام می دهید بیناست. آیه ی 3 سوره ی ممتحنه)
در بیشتر قرآن ها بر روی کلمه ی (اولادکم) علامت (ج) به معنای جایز بودن وقف گذاشته است؛ در حالی که وقف بر این کلمه وقف قبیح می باشد و قاری نباید وقف کند؛ چرا که در صورت وقف بر این کلمه معنای عبارت چنین می شود: (نه خویشان شما و نه فرزندانتان هرگز به شما سودی نمی رسانند) ؛ بدیهی است که این معنا مقصود خدا نیست. زیرا خویشان و فرزندان در دنیا به انسان سود می رسانند.عبارت (یوم القیامة) در واقع هم مربوط به عبارت قبلش (لن تنفعکم ...) و هم مربوط به عبارت بعدش(یفصل بینکم) می باشد.بهترین روش تلاوت این آیه این است که از اول آیه تا (بینکم) با یک نفس قرائت شود تا معنای کامل و صحیح آیه حفظ گردد.
 
[ جمعه 20 بهمن 1391 ] [ 19:25 ] [ محمدحسین تقوایی ]

اصحاب عشق

..............................

فرستاده ی عمر سعد به سوی امام (ع) بود ؛ اما در محضر حضرتش اسلحه را بر زمین افکند و گفت :

(کیست که بهشت را رها کند و رهسپار جهنم شود؟)

همواره در بهشت امام(ع) بود تا شهادت....

سلام خدا بر:

(خزیمه)



 

[ پنج شنبه 19 بهمن 1391 ] [ 15:20 ] [ محمدحسین تقوایی ]

 

آیا خدا می تواند؟….

…………………..

گاهی برخی افراد با طرح سؤالاتی نظیر :( آیا خدا می تواند خدای دیگری مثل خود خلق کند؟) یا (آیا خدا می تواند چیزی را بیافریند که خود نتواند آن را نابود کند؟) و یا (آیا خدا می تواند جهان را در یک تخم مرغ جا دهد؟) به ایجاد شبهه در قدرت خداوند می پردازند.این مقاله به طور اجمال در صدد تبیین این مسأله می باشد.

...

بقيه در (ادامه مطلب)

 

 

 


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 19 بهمن 1391 ] [ 9:36 ] [ محمدحسین تقوایی ]

 

اصحاب عشق
...............................
.پروانه وار و عاشقانه دور امام(ع) می چرخید و تیرها و شمشیرها را به جان می خرید ؛ تا زنده بود صدمه ای به محبوبش نرسید
سلام خدا بر :
(عمرو بن قرضة بن کعب انصاری )
[ چهار شنبه 18 بهمن 1391 ] [ 18:45 ] [ محمدحسین تقوایی ]

 

اصحاب عشق

........................................

از بزرگان؛ دلاوران ، عابدان و شب زنده داران شیعه و اولین کسی بود که در حضور مسلم (ع) با امام (ع) بیعت کرد.

آنگاه که امام (ع) به نماز ظهر عاشورا ایستاد، بدن برهنه اش راسپر تیرهای بلا ساخت.

سلام خدا بر :

(عابس بن ابی شبیب شاکری )

[ سه شنبه 17 بهمن 1391 ] [ 21:12 ] [ محمدحسین تقوایی ]

محمد قرآن

(سلام خدا بر او و خاندانش باد)

............................................

پیامبر عظیم الشأن اسلام؛حضرت محمد مصطفی(ص) بی تردید والاترین شخصیت تاریخ بشر و به شهادت قرآن سیدالاولین والاخرین است.عظمت این شخصیت بی نظیر به گونه ای است که قرآن؛ او را به عنوان الگوی زندگی انسانی معرفی می کند:

(لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنة...همانا در پیامبر خدا برای شما الگوی نیکویی است...احزاب 21)

بدیهی است که اولین گام در الگوگیری از این اسوه ی حسنه شناخت شخصیت بی نظیر وی می باشد و قرآن اولین و مهم ترین منبع و مرجع برای بازشناسی این چهره ی منحصر به فرد است...

بقيه در (ادامه مطلب)



ادامه مطلب
[ دو شنبه 9 بهمن 1391 ] [ 16:28 ] [ محمدحسین تقوایی ]

غزلی زیبا از :(علی اکبر لطیفیان) در مدح حضرت زهرا(س)

هر که با زهراست احساس سخاوت می کند

(مور این وادی سلیمان را ضیافت می کند)

دست پخت فاطمه نان است و نانش جذبه است

هر که شد یک بار سائل کم کم عادت می کند

حضرت جبریل یک جلوه است؛ ذاتاً وحی را

فاطمه تا قلب پیغمبر هدایت می کند

فرشیان نه؛ عرشیان هم رو به او می ایستند

در میان خانه اش وقتی عبادت می کند

مرتضی بر فاطمه یا فاطمه بر مرتضی؛

کیست که بر دیگری دارد امامت می کند؟

روز محشر که بیاید کار دست فاطمه است

مرتضی می ایستد، زهرا قیامت می کند

رشته ای از چادرش هم دست ما باشد بس است

رشته ای از چادرش ؛ آری شفاعت می کند

 

 

[ جمعه 6 بهمن 1391 ] [ 20:15 ] [ محمدحسین تقوایی ]

تقدیم به روح آسمانی اولین معلم قرآنم : پدرم

....................................

او مهر علی(ع) را به دل من افروخت

شد شمع هدایت من و زیبا سوخت

بر دامن مهر او نشستم ؛ پدرم

آن روز به من سوره ی یاسین آموخت

 

.....................................................................

تقدیم به روح بلند مادرم که سراپا خوبی بود و انس با قرآن و اهل بیت(ع) را از دعای او دارم

..........................................

امروز دلم زغصه چشمی ترداشت

سخت است،ولی فراق را باور داشت

چل ساله ام و چو کودکی شش ساله

امروز دلم بهانه ی مادر داشت

................................

(سرود ه ی : محمد حسین تقوایی)

 

[ پنج شنبه 5 بهمن 1391 ] [ 16:22 ] [ محمدحسین تقوایی ]

مراحل نفوذ القائات شیطانی در انسان از دیدگاه قرآن

اشاره

شیطان یا ابلیس نام دشمن قسم خورده ی انسان است؛مانع بیرونی راه کمال انسانی که بعد از ماجرای سزپیچی از فرمان خدا در سجده ی بر حضرت آدم (ع)؛ از خدا تقاضای مهلت حیات تا روز قیامت کرد و خدا او را مهلت داد و او نیز به عزت خداوند سوگند یاد کرد که بندگان خدا را گمراه خواهد ساخت (ر.ک: سوره ی حجر آیات 28 تا 44). در این نوشتار مراحل نفوذ القائات شیطانی را در انسان از نظر قرآن بررسی خواهیم کرد.

 

بقيه در ادامه مطلب

 

 



ادامه مطلب
[ سه شنبه 3 بهمن 1391 ] [ 17:35 ] [ محمدحسین تقوایی ]

همجون شب قدر ؛ قدر تو مکتوم است

با تو جلوات چارده معصوم است

گفتند به طعنه: حج نشد رزقت! نه

کعبه ز طواف روی تو محروم است

................................................

شهادت مظلومانه ی خورشید یازدهم؛ پدر بزرگوار صاحب الامر(عج)؛ حضرت امام حسن عسکری(ع) تسلیت باد.

[ یک شنبه 1 بهمن 1391 ] [ 10:52 ] [ محمدحسین تقوایی ]

دو بحث قرآنی پیرامون:

مبانی قرآنی جانشینی پیامبر(ص)

........................................

بحث دوم

آیات دیگری از قرآن که باطن آنها اشاراتی لطیف به  (اهمیت جانشینی پیامبر) دارد، در سوره ی نمل واقع شده اند.به ویژه آیات 38 تا 40 سوره ی نمل؛ آنجا که سلیمان(ع) از بزرگان دربارش تقاضای آوردن تخت ملکه ی سبأ قبل از ورود آنها به محضر سلیمان(ع)؛ می نماید:

" قال یا ایها الملؤا ایکم یأتینی بعرشها قبل ان یأتونی مسلمین؟ سلیمان گفت: ای بزرگان! کدام یک از شما توانایی دارد، تخت او را قبل از این که خودشان تسلیم نزد من آیند؛ برای من بیاورد؟"(نمل 38)

بدیهی است که سلیمان نبی(ع) قصد داشت با این کار ؛ یک معجزه ی حسی را به ملکه ی سبأ و اطرافیان وی نشان دهد تا راه را برای مسلمان شدن آنها هموارتر سازد؛ اما توجه دقیق به ادامه ی آیات نشانگر این است که حضرت سلیمان(ع) هدفی بالاتر را در این جریان دنبال می کنند.

در برابر در خواست سلیمان(ع) دو نفر اعلام آمادگی می کنند. نخست عفریتی از جن (عفریت من الجن)؛ سپس کسی که دانشی از کتاب نزد او بود(الذی عنده علم من الکتاب):

"قال عفریت من الجن انا آتیک به قبل ان تقوم من مقامک و انی علیه قوی امین* عفریتی از جن گفت: من آن را نزد تو می آورم فبل از این که از جایت بلند شئی و من بر این کار توانا و مور اعتمادم"(نمل 39)

(عفریت) به معنای گردن کش و خبیث است و جمله ی (انی علیه قوی امین) که از جهات مختلفی با تأکید همراه است (ان- جمله ی اسمیه- لام تأکید) نیز نشان می دهد که بیم خیانت در این عفریت می رفته؛لذا در مقام دفاع از خود برآمده و قول وفاداری داده است.(ر.ک: تفسیر نمونه ج 15 ص 468)

دومین کسی که در برابر درخواست سلیمان نبی(ع) اعلام آمادگی کرد؛ کسی است که قرآن نه به (اسم) بلکه به (وصف) او را معرفی می کند:

" قال الذی عنده علم من الکتاب انا آتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک...کسی که دانشی از کتاب نزد او بود گفت: قبل از این که پلک بر هم بزنی آن را برایت می آورم..." (نمل 40)

از ادامه ی آیات پیداست که تخت ملکه ی سبأ توسط همین شخص به بارگاه سلیمان آورده شد.

(الذی عنده علم من الکتاب) کیست؟

بدیهی است که "مطلق بودن این عنوان" با توجه به این که سران حکومتی سلیمان(ع)؛ جن و انس و حیوانات بوده اند، نشان می دهد که وی از "انسان ها" ست؛ همچنین او فردی "معصوم" است که با بخشی از حقیقت قرآن در ارتباط بوده وبه سبب همین ارتباط؛صاحب اعجاز شده است.(ر.ک: واقعه 77تا79 و رعد 31) و بالاخره بنا به نقل اغلب مفسران و اهل تاریخ؛ این شخصیت حضرت آصف بن برخیا(ع) جانشین معصوم حضرت سلیمان(ع) بوده است.(ر.ک: تفسیر نمونه ج15 ص 469).

اینک چند سوال مهم:

1)اگر منظور از ارائه ی این معجزه به ملکه ی سبأ فقط و فقط هموار کردن راه مسلمان شدن آنها بود؛ آیا خود سلیمان(ع) که حجت معصوم خدا در زمین بود، نمی توانست این کار را انجام دهد؟

2) با وجود این که عفریت جنی قول امانت و وفا داد؛ چرا خواسته ی وی مورد قبول سلیمان(ع) واقع نشد؟

3) به راستی هدف سلیمان(ع) از مطرح کردن شخصیت (الذی عنده علم من الکتاب ) چه بود؟ آیا این مهم را در انجام مسئولیتی که در خصوص معرفی جانشین توسط پیامبر بر عهده اش بود، انجام نداد؟

تکمیل بحث:

"و یقول الذین کفروا لست مرسلا فل کفی بالله شهیدا بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب* کافران می گویند تو پیامبر نیستی. بگو کافی است که خدا و کسی که دانش کتاب نزد اوست میان من و شما شاهد باشد" (رعد 43)

خداوند در این آیه در مقابل ادعای مشرکان مبنی بر رد نبوت پیامبر اکرم(ص)؛ دو شاهد بین آنها و پیامبر(ص) معرفی می کند: 1- خدا    2- من عنده علم الکتاب

با توجه به آنچه در آیات سوره ی نمل در توضیح (الذی عنده علم من الکتاب) بیان شد؛ بدیهی است که (من عنده علم الکتاب) شخصیتی است که با تمام حقیقت قرآن مرتبط است و بدین سبب صاحب اعجاز می باشد. جای تعجب است که برخی مترجمان قرآن؛ (من عنده علم الکتاب)را به (عالمان حقیقی به کتاب خدا) ترجمه کرده اند که کاملا خلاف سیاق و یک غلط علمی است.(ر.ک: ترجمه ی مرحوم الهی قمشه ای ؛ نشر الهادی ؛ 1377)

آنگاه که خداوند در سوره ی نمل با توصیف (الذی عنده علم من الکتاب) در صدد مطرح کردن جانشین سلیمان نبی(ع) است؛ با توجه به اصل تفسیر قرآن با قرآن؛ بی تردید آیه ی 43 سوره ی رعد نیز با وصف (من عنده علم الکتاب) در مقام مطرح کردن شخصیت والای جانشین پیامبر اکرم (ص) یعنی حضرت امیرالمومنین علی (ع) می باشد.(برای مشاهده ی روایاتی که از اهل تسنن در مورد این که مقصود از "من عنده علم الکتب" حضرت علی "ع" است؛ رسیده ر.ک : تفسیر نمونه ذیل آیه ی 43 رعد و نیز ج 15 ص 473 و نیز بررسی شخصیت اهل بیت در قرآن ؛ ولی الله نقی پور فر ؛ نشر مرکز آموزش مدیریت دولتی ؛ ذیل آیه 43 سوره ی رعد)


[ جمعه 29 دی 1391 ] [ 11:18 ] [ محمدحسین تقوایی ]

هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئا مذکورا؟

آیا زمانی بر انسان نگذشت که هیچ چیز قابل ذکری نبود؟

(سوره ی دهر آیه ی 1)

[ پنج شنبه 28 دی 1391 ] [ 22:37 ] [ محمدحسین تقوایی ]

دو بحث قرآنی پیرامون:

 

مبانی قرآنی جانشینی پیامبر(ص)

 

...............................................

بحث اول

بنی اسرائیل قدرت و عظمتی را که در اثر رهبری های خردمندانه ی موسی (ع) پیدا کرده بودند، بعد از وفات آن حضرت دراثر غرور و خودبینی از دست دادند که در نتیجه ی آن از فلسطینیان شکست خورده و در اثر پراکندگی و اختلاف ؛ قدرت دفاع در برابر دشمن را از دست دادند و به وضعیت اسف باری دچار شدند. تا آنکه خداوند پیامبری را به نام " اشموئیل" برای نجات و سعادت آنها فرستاد.آیات 246 تا 252 سوره ی بقره این قسمت از داستان بنی اسرائیل را بیان می فرماید.

در آیه ی 246 می خوانیم که بنی اسرائیل از اشموئیل پیامبر(ع) درخواست امیر و رهبری را کردند که تحت فرماندهی او با دشمن بجنگند و عزت از دست رفته ی خویش را باز یابند:

(الم تر الی الملأ من بنی اسرائیل اذ فالوا لنبی لهم ابعث لنا ملکا نقاتل فی سبیل الله...)

اشموئیل که با روحیات آنها آشنا بود در جواب گفت:

"قال هل عسیتم ان کتب علیکم القتال الا تقاتلوا...شاید اگر دستور پیکار به شما داده شود (سرپیچی کنید) و در راه خدا جهاد نکنید..."

آنها در جواب گفتند:

" وما لنا الا نقاتل فی سبیل الله و قد اخرجنا من دیارنا و ابنائنا...چگونه در راه خدا پیکار نکنیم در حالی که از خانه و فرزندانمان رانده شده ایم؟"

البته در ادامه آیه ی شریفه می خوانیم که آنگاه که دستور جهاد به آنها داده شد همه – جز اندکی – سرپیچی کردند!

اشموئیل در پاسخ خواسته ی بنی اسرائیل مبنی بر انتخاب فرمانده و جانشین وی، به آنها چنین گفت:

"...ان الله قد بعث لکم طالوت ملکا... خداوند طالوت را برای زمامداری شما مبعوث (و انتخاب) کرد..."

در حقیقت؛ اشموئیل در برابر درخواست مردم که (فرماندهی را به انتخاب خودش) در خواست کرده بودند، به درگاه خداوند روی آورده و درخواست بنی اسرائیل را عرضه داشت و با (وحی و انتخاب الهی)؛ طالوت به فرماندهی و به تعبیر خود بنی اسرائیل (حکومت) آنها منصوب شد.

در این آیات جر و بحث بنی اسرائیل با پیامبرشان؛ بر سر جانشین پیامبر در امر (حکومت)، مطرح است.(ر.ک: بررسی شخصیت اهل بیت در قرآن ؛ ولی الله تقی پورفر ؛ ص 73)؛ کما این که در ادامه آیه آنگاه که بنی اسرائیل به این (انتصاب و انتخاب الهی) اعتراض می کنند، واژه ی (ملک) به معنی حکومت را به کار می برند:

" قالوا انی یکون له الملک علینا و نحن احق بالملک منه و لم یؤت سعة من المال... گفتند: چگونه او بر ما حکومت داشته باشد با لین که ما از او شایسته تریم و او ثروت زیادی ندارد..." در جواب این اعتراض، اشموئیل چنین گفت:

" قال ان الله اصطفیه علیکم و زاده بسطة فی العلم و الجسم...خدا او را بر شما برگزیده و علم و (قدرت) جسم او را وسعت بخشیده است..." و بعد برای تأکید بیشتر بر(الهی بودن انتخاب جانشین پیامبر) می فرماید:

"والله یؤتی ملکه من یشاء والله واسع علیم"

از آنچه گذشت دریافتیم که :

الف) جانشین پیامبر را فقط خدا تعیین می کند و بس:"ان الله قد بعث لکم طالوت ملکا..."

ب)جانشین پیامبر ؛ معصوم و مصطفای الهی است: "ان الله اصطفیه علیکم..."

ج)جانشین پیامبر دانشمندترین و نیرومندترین مردم است: "...و زاده بسطة فی العلم و الجسم..."

د)جانشین پیامبر مانند خود پیامبر صاحب اعجاز است: "...ان آیة ملکه ان یأتیکم التابوت...248 بقره "

ه) جانشین پیامبر با غیب و فرشتگان در ارتباط است : "...تحمله الملائکة...249 بقره"

چند سؤال

به نظر شما ذکر داستان طالوت در قرآن بیانگر چه موضوع مهمی است؟

با توجه به سنت ایجاز و خلاصه گویی قرآن؛ بیان جزئی و تفصیلی داستان طالوت، بیانگر کدام واقعیت است؟

به راستی چرا هفت آیه قرآن در سوره ی بقره مسأله ی اهمیت جانشینی پیامبر را بیان می کنند؟

با توجه به آیات مطرح شده آیا می توان پذیرفت که پیامبر اسلام(ص)؛ انتخاب جانشین را به عهده ی مردم گذاشتند؟

به نظر شما ویژگی های جانشین پیامبر را که از آیات مورد بحث دریافتیم؛ بر کسی جز امیر المؤمنین امام علی (ع) مطابقت دارد؟

.....................................

ادامه دارد.


[ سه شنبه 26 دی 1391 ] [ 21:54 ] [ محمدحسین تقوایی ]

مرد آفرین روزگار

............................

ای مرا دلبر و دلدار ، بیا برگردیم

خیمه برپا مکن این بار، بیا برگردیم

دم به دم دشمن خونخوارتری می آید

تا که فرصت بود ای یار، بیا برگردیم

از نگاه همه زن های حرم غم بارد

تا نگشتیم عزادار، بیا برگردیم

دشمن از دیدن عباس دلش می لرزد

تا سرپاست علمدار، بیا برگردیم

سر بازار تو ای یوسف زهرا نبود

غیر شمشیر خریدار، بیا برگردیم.....

...........................................................

این چند بیت را محرم امسال، یکی از مداحان معروف و مطرح کشور با سبکی ویژه و شور و حالی خاص ( و البته با همراهی طبل و دمام!!) می خواند و بعد از هر مصراع هم از مستمعین جواب می گرفت که : (بیا برگردیم) و بر این جمله با تکرار و تکیه های لحنی و اشارات ظاهری دست و چهره تأکید می کرد. آنچه ازاین اشعار بر می آید خطاب و زبان حال حضرت زینب (س) با حضرت سیدالشهدا(ع) است. آیا واقعا حضرت زینب (س) -  آن مرد آفرین روزگار -  با حضرت ابا عبدالله (ع) چنین گفته اند؟ آیا در خواست بازگشت از کسی یکی مهم ترین ستون های نهضت حسینی به شمار می آید، حقیقت دارد؟ آیا می توان پذیرفت که شخصیت عظیم الشأنی که پیامبر بزرگ عاشورا بود و اگر نبود پیام هدایت گر عاشورا در کربلا دفن می شد؛ این قدر حقارت روح دارد که درخواست بازگشت می کند؟

بقيه در (ادامه مطلب)

 


ادامه مطلب
[ شنبه 23 دی 1391 ] [ 17:3 ] [ محمدحسین تقوایی ]

آشنایی با زندگی قاری قرآن؛مداح اهل بیت(ع) و معلم موفق قرآن : استاد حاج احمد فیروززاده

............................

معلم ورزش کلاس دوم ابتداییم بود؛اما اخلاق نیک،حسن ارتباط با دانش آموزان و صدای گرم و پرشور ایشان در تلاوت قرآن از او در فضای کوچک ذهن من انسانی بزرگ ساخته بود. خدا را شاکرم که از همان سال ها تا کنون توفیق شاگردی در محضر پرفیض و معنوی استاد حاج احمد فیروززاده را به من و سایر دوستان فرآنی عطا کرده است. آموخته های من از کلاس درس استاد فیروززاده در روان خوانی و تجوید و صوت و لحن قرآن خلاصه نمی شود؛ محضر ایشان کلاس اخلاق،تقوا،انس با قرآن و عترت(ع) و در یک کلام معنویت بوده و می باشد.تقید به نماز اول وقت، رعایت تقوا و به ویژه پرهیزاز غیبت،تلاوت همراه با تدبر همه روزه ی قرآن،توسل به اهل بیت(ع) و ... از ویژگی های زندگی این بزرگ مرد است که در کلاس ها و محافل قرآنی به شاگردانشان می آموزند.

استاد حاج احمد فیروززاده در خرداد ماه سال 1329 در خانواده ای متدین و خوش نام در شهرستان فسا متولد شدند و چند سال بعد به دلیل شغل پدرشان به شیراز رفتند و از 25 سالگی با شرکت در جلسات قرآن حرم مطهر حضرت سید علاءالدین حسین(ع)؛ فعالیت های قرآنی خود را آغاز نمودند و با شرکت در کلاس ها و استماع فراوان تلاوت های قاریان مشهور امر تلاوت را به طور تخصصی ادامه دادند. در سال 1357 به استخدام آموزش و پرورش در آمده و همزمان به فسا بازگشتند و برای نخستین بار بنای جلسات تخصصی قرائت قرآن را در این شهرستان نهادند و بیش از 30 سال است که در اماکن مختلف شهرستان فسا از جمله مسجد امام حسین(ع)؛مسجدالرضا(ع)؛حرم مطهر شاهزاده قاسم(ع) و...به امر آموزش،تلاوت،داوری مسابقات قرآن و تربیت قاری و حافظ مشغول می باشند.

در دو نوبت ودر سال های 1361 و 1363 به عنوان قاری ممتاز مسابقات کشوری اوقاف برگزیده و به حج تمتع اعزام شدند و در جوار خانه ی خدا و حرم مطهر نبوی(ص) به تلاوت قرآن پرداختند.

در سال 1386 و در همایش (تکریم چهره های قرآنی کشور) به پاس 30 سال فعالیت استاد فیروززاده در نشر فرهنگ قرآن وعترت از ایشان تجلیل به عمل آمد.به لطف خدا و زحمات این چهره ی خادم قرآن؛ شهرستان فسا با داشتن قاریان ،حافظان و مربیان بسیار از شهرستان های قرآنی ایران اسلامی به شمار می آید. طول عمر با برکت و همراه با سلامت و حسن عاقبت را برای این چهره ی ارزشمند قرآنی آرزومندم.

با تشکر از سرکار خانم مرضیه فیروززاده فرزند قرآنی استاد(که خود از قاریان ممتاز هستند) به خاطر مساعدتشان در تدوین این مطلب.

......................................................................

 

 

 

 


 

[ پنج شنبه 21 دی 1391 ] [ 13:48 ] [ محمدحسین تقوایی ]

بررسی مبانی قرآنی لعن بر دشمنان اهل بیت

.................................

ان الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الاخرة و اعد لهم عذابا مهینا * والذین یؤذون المؤمنین و المؤمنات بغیر ما اکتسبوا فقد اختملوا بهتانا و اثما مبینا *

آنها که خدا و پیامبرش را آزار می دهند ، خداوند آنها را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته و برای آنها عذابی خوار کننده آماده کرده است * و آنان که مردان و زنان مؤمن را در برابر گناهی که مرتکب نشده اند  آزار می دهند، بار بهتان و گناه آشکاری را به دوش می کشند.(احزاب 57 و 58)

........................

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک اللهم العن العصابة التی جاهدت الحسین و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله اللهم العنهم جمیعا (از : زیارت عاشورا)

.......................

اشاره

تبری یعنی بیزاری جستن از دشمنان خدا، پیامبر(ص) و اهل بیت (ع) یکی از مهم ترین فروع دین و لعن بر آنها از بارزترین مصادیق این آموزه در تفکر شیعی است. امروز این مفهوم سرنوشت ساز متأسفانه مورد هجوم سوالات وشبهات مغرضانه ی دشمنان آگاه و دوستان ناآگاه قرار گرفته است. این مقاله در صدد بازشناسی مبانی قرآنی لعن بر دشمنان اهل بیت (ع) می باشد.

آشنایی با مفهوم لغوی و اصطلاحی واژه ی (لعن)

لعن در اصل به معنای طرد و دور ساختن آمیخته با خشم و غضب است (ر.ک: مفردات راغب ص 471 و نیز مختار الصحاح ص 424) پس لعن از ناحیه ی خدا یعنی دور ساختن کسی از رحمت خودش و از تمام برکات و مواهبی که از ناحیه ی او به بندگان می رسد (ر.ک : المیزان ج 16 ص 508 و نیز تفسیر نمونه ج1 ص 552) راغب در مفردات لعن را در دنیا سلب رحمت و توفیق الهی و در آخرت عقوبت می داند (ر.ک: مفردات راغب ص 471)

لعن در قرآن

خداوند در آیات متعددی از قرآن افراد و گروه هایی را مورد لعن قرار داده و از رحمت خود دور ساخته است. همچنین در آیاتی مانند آیه ی 161 سوره ی بقره جواز این که مردم نیز این افراد و گروه ها را لعنت کنند صادر شده است : (...اولئک علیهم لعنة الله و الملائکة و الناس اجمعین). برخی از این افراد و گروه های لعنت شده در قرآن عبارتند از:

1)کافران : احزاب 64 ؛ بقره 88 و 89 و  161 ؛ توبه 68 ؛ آل عمران 86 و 87

2)آزار دهندگان نسبت به خدا ، پیامبر (ص) و اهل ایمان: احزاب 57 و 58

3)جهنمیان : احزاب 68 ؛ اعراف 38

4) منافقان : احزاب 61 ؛ توبه 68 ؛ محمد 23 ؛ فتح 6

5)اصحاب سبت :نساء 47

6)پیمان شکنان : مائده 13 ؛ رعد 25

7) مرتکب قتل عمد : نساء 93

8)شیطان : نساء117 و 118 ؛ حجر 35 ؛ ص78

9) تهمت زنندگان به زنان پاکدامن : نور 23

10)ستمکاران : آل عمران 86 و 87 ؛بقره 161 ؛ اعراف 44 ؛ هود 18 ؛ غافر 52

11) دروغگویان : آل عمران 61 ؛ نور 7

12) قوم عاد : هود 60

13) پیروان فرعون قصص 42 ؛ هود 91 و 92

14) و ......

از آیات 57 و 58 سوره ی احزاب که در ابتدای مقاله آمده اند در می یابیم که آنها که خدا و پیامبر (ص) و مردان و زنان مؤمن را آزار می دهند؛ مورد لعن خدا قرار می گیرند. تقدم (لعن ) بر (عذاب مهین) نشانگر آن است که لعن و طرد از رحمت؛ آن هم از سوی خدا که رحمتش گسترده و بی پایان است، بدترین نوع عذاب است.آیا اهل بیت پیامبر (ع) به طور عام و حضرت زهرا(س) به طور خاص مصداق اتم و اکمل (اهل ایمان) و بلکه برترین مؤمنان نیستند؟ آیا نباید بر اساس این آیه آنها که حضرت زهرا(س) را_به شهادت منابع اهل سنت_ اذیت کردند؛ لعنت کرد؟ ( برای آگاهی بیشتر از منابع اهل سنت که ماجرای احراق بیت حضرت زهرا"س" را ذکر کرده اند ر.ک :احراق بیت فاطمه "س" در منابع اهل سنت؛ علی لباف؛ نشر منیرآیا پیامبر(ص) نفرمود: " فاطمه پاره ی تن من است؛ هر کس وی را بیازارد مرا آزرده است"؟(ر.ک: صحیح بخاری؛ جزء 5 ؛ ص 26 ).

نکته ی حائز اهمیت در آیات 57 و 58 سوره ی احزاب این که آیه ی قبل از این دو آیه؛" آیه ی صلوات" است : (ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما),پس در این آیات (سلام) و (لعن) با یکدیگر همراه شده اند ، شبیه آنچه در زیارت عاشورا آمده است!

آثار و نتایج لعن بر دشمنان اهل بیت(ع)

بیزاری جستن از دشمنان خدا و پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و لعنت کردن آنها نتایج و آثار پربرکتی را دارد که فهرست وار به آنها اشاره می نماییم:

 

1)   مطرود و منفور شدن دشمن در جامعه

 

2)   بستن باب تأثیرگذاری دشمن بر مردم

3)   آشکار شدن ماهیت دشمن

4)   جلو گیری از تقلید ؛ تشبه و هضم شدن در فرهنگ دشمن

5)   حفظ مرز حق و باطل

6)   جلوگیری از نهادینه شدن فساد و فسادگران

7)   جلوگیری از بی پروایی مفسدین

................................................................................................................

منابع : 1) قرآن کریم

2)تفسیر المیزان؛ علامه طباطبایی؛(ترجمه ی محمد بلقر موسوی همدانی) ؛ قم ؛ دفتر انتشارات اسلامی؛1383

3)تفسیر نمونه؛ ناصر مکارم شیرازی و ...؛ تهران ؛ دارالکتب الاسلامیه؛ 1370

4)مفردات الالفاظ القرآن؛ راغب اصفهانی ؛ بیروت؛ دار الکتب العربی ؛ بی تا

5)مختار الصحاح؛ محمد ابی بکر؛ (تحقیق : محمود خاطر) ؛ بیروت ؛ دار الفکر ؛ 1442

6)احراق بیت فاطمه در منابع اهل سنت ؛علی لباف ؛ نشر منیر ؛ تهران ؛ 1385

 

 

                                      

 

 

[ سه شنبه 19 دی 1391 ] [ 22:10 ] [ محمدحسین تقوایی ]

درروز پنجم اسفند سال 1284 هجری شمسی در محله خیابان که یکی از محله های قدیمی شهر تبریز است کودکی چشم به جهان گشود که نامش را (رسول) گذاشتند. پدرش مشهدی جعفر و مادرش آسیه خانم نام داشت؛گفته اند که مادرش از زنان پاکدامنی بوده است که در مجالس عزای امام حسین (ع) بسیار گریان می شده و زیاد اشک می ریخته است، پس بارقه های عشق حسینی از چنین مادری در دل رسول کم کم شکل گرفت و شعله ور شد.

اما بازی های روزگار رسول را در سنین جوانی به راه های خلاف کشانید به خصوص بعد از 25 سالگی که مجبور شد تبریز را رها کند و به تهران بیاید.

اگر چه رسول آدمی قلدر و لات و لاابالی بود و به فسق و زورگویی شهرت داشت؛ اما یک خصلت نیکو و عجیب هم داشت:

نسبت به امام حسین(ع) بسیار بسیار مودب بود و در هر حال مقید بود در مجالس عزای سیدالشهدا (ع) شرکت کند.گاه قبل از شرکت در مجلس روضه؛ ابتدا دهانش را زیر شیر آب می گرفت و به خیال خود به این شکل دهانش را آب می کشید تا دیگر نجس نباشد و آن گاه به سوی هیات راه می افتاد!

شبی  مسئول هیات عذر رسول را خواست و به او فهماند که دیگر حق ندارد در هیات و جلسه ی روضه ی آنها شرکت کند!

رسول خشمناک؛ اما ساکت و خاموش بدون هیچ گونه اعتراضی با دلی شکسته آنجا را ترک کرد.رسول ترک اگر چه قلدر و شرور بود اما ادب مجلس عزای امام حسین(ع) را رعایت کرد و بدون دعوا و زدو خورد از آنجا رفت.

فردا صبح همان مسئول هیات که دیشب رسول ترک را از مجلس امام حسین(ع) بیرون کرده بود؛ به خانه ی رسول آمد و با عذر خواهی ها و دلجویی های فراوان از رسول خواست تا حتما در شب های آینده در مجلس آنها شرکت کند! رسول با تعجب بسیار جویای علت شد و مسئول هیات پس از اصرار فراوان رسول، خوابی را که دیشب دیده بود برایش تعریف کرد:

" دیشب در عالم خواب دیدم که در صحرای کربلا بودم. خیمه های اهل بیت و اصحاب امام حسین(ع) در یک سو و خیمه های دشمنان در طرف دیگر بود. برای مشاهده ی اوضاع و احوال به طرف خیمه های امام (ع) حرکت کردم؛ ناگاه متوجه شدم که سگی در حال پاسبانی از حرم امام (ع) است و به هیچ غریبه ای اجازه ی ورود به آن حریم را نمی دهد!

رسول! در حالی که با آن سگ رو در رو شده بودم متوجه مساله ی عجیبی شدم؛ فهمیدم که سر و صورت آن سگ سر و صورت توست! در واقع این تو بودی که از خیمه های امام حسین(ع) پاسداری می کردی! "

این خواب که در حقیقت پیام هدایت امام (ع) برای رسول ترک بود؛ با روح رسول کرد آنچه را باید بکند. بعد از شنیدن این خواب ، رسول گریه و ناله کرد و می پرسید: " راست می گویی؟ یعنی واقعا من سگ نگهبان خیمه های امام حسین (ع) بودم؟...خودشان مرا به سگی قبول کرده اند؟ از این لحظه به بعد من سگ حسینم..."

و بدین ترتیب رسول ترک به یک باره توبه کرد؛ توبه ای واقعی و همیشگی! رسول به یکی ازشیداترین و دلسوخته ترین عاشقان امام حسین(ع) تبدیل شد به گونه ای که از آن روز به بعد گریه ها و ناله ها و بداهه گویی های جانسوزش در مجالس روضه زبانزد خاص و عام شد.

در شب نهم دی ماه سال 1339 هجری شمسی که مصادف با شب پانزدهم رجب سال 1380 هجری قمری و شب عروج جانسوز حضرت زینب (س) بود؛ رسول ترک در بستر بیماری هر از چند گاهی رو به حاج اکبر آقای ناظم _ رفیق عاشق اهل بیتیش _ می کرد و با لهجه ی زیبای ترکی می گفت: " قبرستان منتظر من و من منتظر آقامم..." و در لحظات زیبای وصال با خوشحالی تمام  گفت : " آقام گلدی... آقام گلدی...." (آقام آمد ...آقام آمد...) و ندای ارجعی حضرت دوست را لبیک گفت.

( برگرفته از کتاب : رسول ترک آزاد شده ی امام حسین " ع " نوشته ی : محمد حسن سیف اللهی ؛انتشارات نبوغ " قم" ؛ 1389 )

 

 

 

 

 

[ یک شنبه 17 دی 1391 ] [ 20:53 ] [ محمدحسین تقوایی ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو مطالب
ارديبهشت 1393
فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 فروردين 92
امکانات وب